زبان من

..........

زبان من

..........

۱۴ مطلب با موضوع «زبان شعر poetry lan» ثبت شده است

دست خسته مرا، مثل کودکی بگیر

با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر

"قیصر امین پور"

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۳
میلاد شاهانی

بسم الله


به تکرار اسیر شده ام

دچار روزمرگی شده ام

روزمرگی من در حرف "ر" ساکن است

این روزها صبر سرمشق من است

چون، لحظه ها و روزهایم در تکرار مرده

چون، درد در همسایگی ام خانه گرفته



تتمه:

چون غم و درد هست، غمی نیست // بی دردی غم است، که درمانش نیست



((رو درد طلب که علتت بی ‌دردیست // دردیست که هیچگونه درمانش نیست)) "ابوسعید ابوالخیر"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۲
میلاد شاهانی

بسم الله

یادمه استاد می گفت: "انسان برای نزدیک شدن به خدا ابتدا باید خود را بشناسد. تعلقات و توجهات به غیر از خداست که باعث می شود انسان خود را گم کند و از خود و خدا فاصله بگیرد و اسیر این کس و آن چیز شود."

.........................................................

میلاد: این روزا زیاد این حرفها رو تو ذهنم مرور می کنم. فکر که می کنم می بینم، منم خودم رو گم کردم و به قول استاد "اسیر این کس و آن چیز" شدم.

این روزا این بیت از شیخ بهایی رو هم زیاد با خودم تکرار می کنم:

یک دمک با خودآ، ببین چه کسی // از که دوری با که هم نفسی 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۱
میلاد شاهانی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۲ ، ۰۰:۲۹
میلاد شاهانی