زبان من

..........

زبان من

..........

۱ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است


به خودم غر زدم نرو مشهد

دوزخی صحبت از بهشت نکن

آسمانی به این سپیدی را

با حضورت سیاه و زشت نکن


از بزرگی کفترانت بود

بین شان آمدم نرنجیدن

خادمانت چه قدر آقایند

از صدای بدم نرنجیدن


خوش صدا نیستم چه کار کنم

دلخراش و عجول میخوانم

قارقار مرا نگاه نکن

دارم اذن دخول میخوانم


غبطه خوردم به حال زوارت

کاش سرمست ساغرت بودم

به حساب حسادتم نگذار

کاش من هم کبوترت بودم

"وحید قاسمی"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۲۰:۱۲
میلاد شاهانی