بسم الله
به تکرار اسیر شده ام
دچار روزمرگی شده ام
روزمرگی من در حرف "ر" ساکن است
این روزها صبر سرمشق من است
چون، لحظه ها و روزهایم در تکرار مرده
چون، درد در همسایگی ام خانه گرفته
تتمه:
چون غم و درد هست، غمی نیست // بی دردی غم است، که درمانش نیست
((رو درد طلب که علتت بی دردیست // دردیست که هیچگونه درمانش نیست)) "ابوسعید ابوالخیر"
بسم الله
یادمه استاد می گفت: "انسان برای نزدیک شدن به خدا ابتدا باید خود را بشناسد. تعلقات و توجهات به غیر از خداست که باعث می شود انسان خود را گم کند و از خود و خدا فاصله بگیرد و اسیر این کس و آن چیز شود."
.........................................................
میلاد: این روزا زیاد این حرفها رو تو ذهنم مرور می کنم. فکر که می کنم می بینم، منم خودم رو گم کردم و به قول استاد "اسیر این کس و آن چیز" شدم.
این روزا این بیت از شیخ بهایی رو هم زیاد با خودم تکرار می کنم:
یک دمک با خودآ، ببین چه کسی // از که دوری با که هم نفسی