امام الرئوف
دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ
به خودم غر زدم نرو مشهد
دوزخی صحبت از بهشت نکن
آسمانی به این سپیدی را
با حضورت سیاه و زشت نکن
از بزرگی کفترانت بود
بین شان آمدم نرنجیدن
خادمانت چه قدر آقایند
از صدای بدم نرنجیدن
خوش صدا نیستم چه کار کنم
دلخراش و عجول میخوانم
قارقار مرا نگاه نکن
دارم اذن دخول میخوانم
غبطه خوردم به حال زوارت
کاش سرمست ساغرت بودم
به حساب حسادتم نگذار
کاش من هم کبوترت بودم
"وحید قاسمی"
۹۳/۱۰/۰۸